جدول جو
جدول جو

معنی کار دشوار - جستجوی لغت در جدول جو

کار دشوار
(رِ دُشْ)
کار سخت. عمل مشکل. امرٌ عضال. (منتهی الارب). فظیع. (دهار). کلوف. ضرّاء. کوفان، کوّفان. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کاردشوار
تصویر کاردشوار
عمل مشکل، کار سخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چار دیوار
تصویر چار دیوار
یا چار دو یار جهان گیتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کار دار
تصویر کار دار
انکه دارای کار شغلی است، عامل والی حاکم: (پس شداد بخلیفتان خویش نامه نوشت بجهان اندر هر کجا پادشاهی وی بود امیران و خلیفتان و کار داران و وکیلان و استواران وی بودند و آنچه بدین ماند) (تاریخ بلعمی)، وکیل مامور، سکه زننده سازنده پول، مامور سیاسی که در غیاب وزیر مختاریا سفیر کبیر موقتا. نمایندگی دولت خود را نزد دولت دیگری عهده دار میشود شارژدافر یا کار دان فلک. هفت سیاره
فرهنگ لغت هوشیار